امیدوار

متن مرتبط با «دوست» در سایت امیدوار نوشته شده است

دوست ( قسمت آخر )

  • سارا با کلافگی توی سالن کوچک خانه راه می رفت و با خودش حرف می زد « چرا هانیه وبلاگش رو حذف کرد؟ فقط برام نوشت که نمی خواهد وقتش توی اینترنت هدر بره. یعنی چی؟ من چقدر خوشحال بودم. فکر می کردم از تنهایی خلاص شدم. « رها » هم که فکر می کردم اهوازی یه هم وبلاگش رو حذف کرد... دوستان غیر مجازی هم که اصلا سراغم رو نمی گیرن... خدایا! چی کار کنم؟ تنهام. من که نخواستم تک فرزند باشم. مامان و بابام سر کار باشن. کمکم کن.»با خستگی روحی نشست روی مبل و موبایلش را برداشت و رفت توی ایتا. پروفایل مینا را که دید خوشحال شد، چون قبلا مینا توی ایتا عضو نشده بود.پروفایلش را خواند « هرکس به تلاوت قرآن انس گیرد، از جدایی دوستان احساس تنهایی نمی کند. امام علی (ع) »وضو گرفت و به سمت قرآنت رفت. بخوانید, ...ادامه مطلب

  • دوست (داستان)

  • سارا به دوستش مریم فکر کرد. با خود اندیشید :« نرگس که جواب تلفنم را نداد، بهتر است به مریم زنگ بزنم. او گفت :« با من راحت باش.» با این فکر، شماره مریم را گرفت، خیلی زنگ خورد اما مریم گوشی را جواب نداد. سارا ناراحت شد. به مینا پیامک داد « سلام. خوبید؟ حوصله دارید با هم حرف بزنیم؟» با خود فکر کرد « این هم جوابم رو نمیده مثل بقیه دوستام.» با ناامیدی دکمه ارسال را زد. پس از ارسال پیامش، پیامکی دریافت کرد. از طرف مریم بود. با خوشحالی آن را خواند « سلام سارا جان. خوبی؟ ببخشید گوشی رو برنداشتم. رفته بودم دکتر. حالم خوب نیست. برام دعا کنین.» سارا ناراحت شد که درباره دوستش فکر بد کرده بود. توی همین افکار بود که زنگ گوشی اش صدا کرد : مینا بود. گوشی را برداشت. پس از سلام و احوال پرسی، سارا پرسید :« چی کار می کنی؟» مینا گفت :« کار خاصی نمی کنم. تابستونه و پسرم را روزای زوج به کلاس تکواندو می برم. تو چی کار می کنی؟» سارا گفت :« تنهام مینا. به هرکدوم از دوستام که زنگ می زنم، جوابم رو نمیدن. فقط مریم چواب پیامک من رو داد. نمی دونم بقیه چرا این طوری ان... تو وفاداری...» سارا داشت همچنان گله می کرد که از پشت گوشی، صدای گریه بچه ای را شنید. مینا گفت :« سارا جان. منو ببخش. دخترم گریه می کنه، باید برم. یه روز میام خونه تون و مفصل با هم حرف می زنیم.»سارا ناراحت شد و گفت :« باشه مینا جان.» و برای اینکه ناراحتی اش را نشان ندهد گفت :« من هم باید به مریم زنگ بزنم.» ادامه دارد بخوانید, ...ادامه مطلب

  • دوست (داستان) قسمت دوم

  • سارا زیر باد کولر نشست و تلویزیون را روشن کرد. مثلا تلویزیون را نگاه می کرد اما فکرش جای دیگری بود « بابا و مامان خواستن یه بچه داشته باشن که خوب بهش برسن، ولی کاش تک فرزند نبودم. چی می شد اگر یک خواهر و برادر می داشتم تا این قدر تنها نباشم؟» صدای زنگ گوشی اش افکارش را پاره کرد. مینا بود :« می خام نیم ساعت بیام خونه تون. خونه هستین؟» سارا با ذوق جواب مثبت داد.« سارا جان، همه درگیر زندگی خودشونن. نمی تونی ااز همه انتظار داشته باشی که به فکرت باشن...» سارا حرف مینا را قطع کرد :« پس دوست به چه دردی می خوره؟» مینا گفت :« دوست داری توی اینترنت دوستانی داشته باشی؟ من براتون یه وبلاگ درست می کنم، هرچی دلت خواست اونجا متن و عکس بذار و دوست پیدا کن.» سارا لبخندی زد و گفت :« قبوله.» ادامه دارد بخوانید, ...ادامه مطلب

  • سه دوست قدیمی صمیمی

  • پدر تازه از سر کار برگشته بود و خسته بود. روی مبل نشست و تلویزیون را رو شن کرد. مادر با سینی چای به سالن آمد و گفت :« خسته نباشید عزیزم.»و کنار پدر نشست. پدر لبخندی زد و گفت :« ممنونم از چایی تون مریم جان.» تلویزیون آرم اخبار را پخش کرد. حواس زهره هم مثل حواس پدر و مادرش جمع اخبار شد. معاون وزیر نیرو گفت :« اگر شهروندان در مصرف آب صرفه جویی نکنند، مجبور به قطع آب می شویم.» زهره گفت :« باز هم خبر تکراری.» مادر گفت :« همیشه برخی مردم رعایت نمی کنند و باعث قطعی برق یا آب میشن.» پدر گفت :« اجزه بدید اخبار رو بشنویم، بعدا تحلیل خبر کنید.»پس از اخبار، آنها وضو گرفتند و نماز خواندند. مادر گفت :« شام حاضره. بیایید شام.»      *                                  *                                    *زهره « وضعیت خصوصی ( استاتوس ) واتس آپش را نگاه کرد. زن عمویش عکسی از آفتابه و بادبزن سبز رنگ فرستاده بود و زیرش نوشته بود « این بزرگواران پس از 30 سال به آغوش ملت برگشتند.» زهره خندید و آن را برای دوست صمیمی اش ارسال کرد.پدر گفت :« من میرم حموم.» مادر  از توی آشپزخانه گفت :« نرو، الان آب فطع شد.» مادر گفت :« خوب شد شام رو درست کرده بودم.» زهره گفت :« خوب شد که نمازامون رو خوندیم.» پدر شروع کرد به تعریف کردن خاطرات محل کار و دوران خدمتش تا آنها را سرگرم کند تا آب بیاید.&nb, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها