خط خون

ساخت وبلاگ

درختان را دوست می دارم

که با احترام تو قیام کرده اند

و آب را

که مهر مادر توست،

خون تو شرف را سرخگون کرده است :

شفق، آینه دار نجابتت،

و فلق محرابی

که تو در آن نماز صبح شهادت گزاردی.

در فکر آن گودالم

که خون تو را مکیده است

هیچ گودالی را چنان رفیع ندیده بودم

در حضیض هم می توان عزیز بود

از گودال بپرس!

* *

شمشیری که بر گلوی تو آمد

هرچیز و همه چیز را در کاینات

به دو پاره کرد :

هر چه در سوی تو : حسینی شد

و دیگر سو : یزیدی

اینک ماییم و سنگ ها

ماییم و آب ها

درختان، کوهساران، جویباران، بیشه زاران

که برخی یزیدی

وگرنه حسینی اند

خونی که از گلوی تو تراوید

همه چیز و هرچیز را در کاینات، به دو پاره کرد!

در رنگ!

اینک هرچیز، یا سرخ است

یا حسینی نیست!

* *

آه!

ای مرگ تو معیار!

مرگت چنان زندگی را به سخره گرفت

و آن را بی قدر کرد

که مردنی چنان!

غبطه بزرگ زندگانی شد!

* *

تو را باید تنها در خدا دید

هرکس، هرگاه، دست خویش

از گریبان حقیقت بیرون آورد

خون تو از سر انگشتانش تراواست

* *

چندان تناوری و بلند

که به هنگام تماشا

کلاه از سر کودک عقل می افتد

* *

ای خدای گون!

مرگ در پنجه ی تو

بیچاره تر از پروانه یی ست

که کودکان در دست گیرند

و یزید، بهانه ای.

دستمال پلیدی

که ستم در آن تف شده ست

و در زباله ی تاریخ؛

فکنده شده است.

یزید کلمه نبود

دروغ بود

زالویی درشت

که اکسیژن هوا را می مکید.

مخنثی که تمهت مردی بود

بوزینه ای با گناهی درشت :

" سرقت نام انسان"

و سلام بر تو

که مظلوم ترینی

نه از آن جهت که عطشانت شهید کردند

بل از این رو که دشمنت این است

* *

یا ذبیح الله

تو اسماعیل برگزیده ی خدایی

و رویای به حق پیوسته ی ابراهیم

* *

مرگ تو

مبدا تاریخ عشق

آغاز رنگ سرخ

معیار زندگی است

* *

خط تو با خون تو آغاز می شود.

از آن زمان که تو ایستادی

دین راه افتاد

و چون فرو افتادی

حق برخاست.

* *

هیچ شاخه ای نیست

که شکوفه سرخ تدارد

و اگر ندارد

هیزمی است ناروا بر درخت مانده

* *

یا ثارالله

آن یاغ مینوی که تو در صحرای تفته کاشتی

با میوه های سرخ

با نهر های جاری خوناب

با بوته های سرخ شهادت

و آن سرو های سبز دلاور،

باغی ست که باید با چشم عشق دید

اکبر را

صنوبر

بو فضایل را

و نخل های سرخ کامل را

* *

و رد خونت

راهی

که راست به خانه خدا می رود...

* *

ای باغ بینش

ستم، دشمنی زیباتر از تو ندارد

و مظلوم، یاوری آشناتر از تو

تو کلاس فشرده تاریخی

کربلای تو

مصاف نیست

منظومه بزرگ هستی است.

طواف است.

* *

پایان سخن

پایان من است

تو انتها نداری...

شاعر : آقای گرمارودی

منبع : سایت حجه الاسلام و المسلمین شهاب مرادی

امیدوار...
ما را در سایت امیدوار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bordbar2a بازدید : 125 تاريخ : چهارشنبه 26 مرداد 1401 ساعت: 18:47