زیارت عجیب ...

ساخت وبلاگ

مامان خم شد. کنترل تلویزیون را از روی میز برداشت. آن را روشن کرد. پاهایش را جمع کرد. مودب نشست. دست بر سینه گذاشت. با چشم های خیس زیر لب سلام داد.

دختر کوچولو به مامان نگاه کرد. به سمت تلویزیون برگشت. آن را نگاه کرد. عروسکش را روی مبل کنار مامان نشاند. آرام گفت :« پاهایت را جمع کن. جلوی آقا درست بشین. زشت جلوی امام رضا (ع) پاهایت را دراز کنی. آفرین! حالا

مثل من دستت رو بگذار اینجا... آهان...سرت را خم کن... به امام رضا (ع) سلام کن.»

سرش را بلند کرد. به تلویزیون اشاره کرد. بلند گفت :« ااا ... مامان...پرچم...»

تند از روی مبل پایین آمد، به سمت تلویزیون رفت. کف دو دستش را روی صفحه ی تلویزیون گذاشت. دستانش را بر روی صورت کشید. به طرف مامان برگشت. جلو آمد. دو دستش را بر صورت مامان کشید، به چشم های خیس مامان زل زد و و گفت :« زیارت قبول...»

   نویسنده : مریم بزرگی

 منبع : کیهان بچه ها

امیدوار...
ما را در سایت امیدوار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bordbar2a بازدید : 147 تاريخ : پنجشنبه 26 خرداد 1401 ساعت: 14:09