گفتگوی جانداران

ساخت وبلاگ

مریم گفت :« من از همه گل ها خوشبو ترم. درد ها را از یاد می برم.»

یاس گفت :« من زیبا ترم. دخت پیغمبر به یاد می آورم.»

نرگس گفت :« سمبل انتظارم. یادآور صاحب الزمان (عج).

نیلوفر گفت :« من آسمانی ام. رنگین کمانی ام،  « کمال» را به انسان نشان می دهم.»

شقایق گفت :« من کوتاه عمرم، سمبل کوتاه عمری این زندگی.»

لاله گفت :« من پرپرم، یاد شهید را در اذهان می پرورم.»

بلبل گفت :« آوازخوانی خوش صدایم.»

عقاب گفت :« قوی ام، تیزبینم، با بال هایم بر فراز آسمان می گردم و سعادت را بر قله های کوه می بینم.»

قرقی گفت :« همچو صیادم. خوب « صید » می کنم.»

قو گفت :« سپیدرنگم و زیبا. البته در دریاچه زیباترم! وقتی که بال هایم را به هم می زنم.»

گنجشک گفت :« کوچکم اما، شادم، با نشاط و شوق و ذوق و دل شاد. گرچه همانند بلبل خوش صدا نیستم، ولی گوش نوازم.»

تبریزی گفت :« از همه بلند قامت ترم.»

سپیدار گفت :« یادآور عشق پاکم.»

کاج گفت :« همیشه سرسبزم، مثل رویای کودکان.»

بید مجنون گفت :« آشفته حال و پریشانم. همچو مجنون، عاشق لیلی!»

نسیم، دست نوازش بر سر گل و گیاهان و درختان کشید. آنان چنان مسرور گشتند که هر یک جمله ای گفتند و من، نمی دانستم به کدام صدا گوش فرا دهم و هیچ چیز نفهمیدم.

پی نوشت : این متن را چند سال قبل نوشته بودم.

 

 

امیدوار...
ما را در سایت امیدوار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bordbar2a بازدید : 208 تاريخ : دوشنبه 1 ارديبهشت 1399 ساعت: 11:14